به گزارش سلامت نیوز به نقل از همشهری، مدتی است که یک چالش خطرناک بین نوجوانها رایج شده است. شبانه از تابلوهای ترافیکی بالا میروند و در شکل خاصی از پشت به تابلو میچسبند، آرنجها را پشت لبه تابلو قرار میدهند و ظاهری شبیه یک انسان به صلیب کشیده شده، بهخود میگیرند. شاید کسی تصور کند این هم یکی از سرگرمیهای عادی فضای مجازی است، اما اسم فارسی این چالش نشان میدهد که موضوع خشنتر از چیزی است که بهنظر میآید. «عقاب خونین» از یک چالش ساده خارجی شروع شد، ولی در ایران رنگ خون گرفت.
نمونه خارجی چالش از یکماه قبل در شبکههای اجتماعی ترند شد. این ترند در ابتدا نه عقاب داشت و نه خون. ماجرا مربوط به حرکت یک خواننده بود که در اجرای زنده با استفاده از کابل به ارتفاع زیاد کشیده میشد؛ حرکتی آرام شبیه شناور شدن در هوا، جذب شدن به سمت بالا یا لذت ناشی از بیوزنی. بعضی از نوجوانهای غربی تقلیدی از این حرکت را که شبیه صعود به سمت آسمان بود با آویزان شدن از پنجره، نرده و سبد بسکتبال در تاریکی شب تکرار کردند. ویدئوهای آن هم با کلمات کلیدی «شناور شدن» به اشتراک گذاشته شد. اگرچه انجام این حرکت نیاز به وزن کم و انعطاف بدنی زیاد دارد، اما تصویر نهایی بیشتر شبیه یک جسد بیجان است که از جایی آویخته شده باشد.
تبدیل به عقاب
از چند هفته قبل چالش «شناور شدن» به فضای مجازی ایرانی هم راه پیدا کرده، اما با یک مفهوم دیگر ترکیب شده است.
مدتی پیش یکسریال هالیوودی درباره اقوام وحشی شمال اروپا بین تماشاگران ایرانی طرفداران زیادی پیدا کرد. در چند صحنه از این سریال، قبیلههای وایکینگ که در جنگ پیروز میشدند، جنگجویان شکست خورده را به شکل دردناکی اعدام میکردند. آنها پوست بدن زندانی را از پشت پاره میکردند و بهآرامی دندهها را بیرون میکشیدند. برای ایجاد وحشت بیشتر، جسد خونآلود از جایی آویخته میشد و بهنظر میرسید که 2بال خونین از پشت او بیرون زده است. نخستین صحنه این نوع اعدام نزدیک 11سال قبل در یکی از قسمتهای سریال نشان داده شد. نمایش این صحنه دردناک باعث شد که اعدام به روش «عقاب خونین» بین گروهی از کاربران فضای مجازی شناخته و در نوشتهها به آن اشاره شود. در همان سالها یکسریال دیگر درباره قاتلی زنجیرهای در آمریکای امروزی هم صحنههایی از قتل به این شکل را نشان داد.
وقتی چالش شناور شدن به فضای مجازی ایرانی رسید، به نام عقاب خونین یا عقاب خونی تغییر نام داد. معمولا نوجوانی که این چالش را انجام میدهد ویدئو را با موسیقی اصلی و بدون توضیح خاصی منتشر میکند، اما «بازنشر» آن با عباراتی از قدرتنمایی و مبارزهطلبی همراه شده است.
8سال بعد از نهنگ آبی
چالش نهنگ آبی در تابستان سال 96 خبرساز شد. این چالش جنبه جهانی داشت و به ایران هم رسیده بود. در آن زمان گفته میشد نهنگ آبی مجموعهای از رفتارهای دردناک مانند خودزنی است که در نهایت شخص را به سمت خودکشی هدایت میکند. رسانهها و کارشناسان تلاش کردند این پدیده را بررسی کنند و مانع آثار زیانبار آن شوند.
در همان سال مواردی از خودکشیهای نوجوانان در ایران رخ داد، اما ارتباط مستقیمی میان نهنگ آبی و آنها اثبات نشد. در یک دهه گذشته چالشهای دیگری هم در فضای مجازی به جریان افتاده که بعضی از آنها مستقیما آسیبرسان بودهاند. تا زمانی که جرمی اتفاق نیفتاده و آسیبی وارد نشده است نمیتوان نوجوانان را از سرگرمیهای خود بازداشت، اما عقابخونی از این نظر با اتفاقات مشابه تفاوت دارد که در گذر از فضای مجازی بینالمللی به فضای مجازی ایرانی و فارسی به خشونت نزدیکتر شده است.
جامعه نمایشی
زهرا محسنیفرد| جامعهشناس
حرکت جامعه به سمت هرچه نمایشیتر شدن باعث نگرانی است. مسئله مهم در چالش عقاب خونی گرایش نوجوانان به دیده شدن و مرئی بودن است. هرچیزی که امکان دیده شدن را بیشتر فراهم کند هرچند به قیمت خشونت و خطر، بیشتر مورد استقبال قرار میگیرد. اکنون حرکتهایی را میبینید که به نمایشی شدن وزن و اعتبار میدهند؛ چنانکه میبینید مفهوم «استعداد» و استعدادیابی هم در این فضا «چیزی است که بتوان آن را به نمایش گذاشت» شخصیتهای مشهور هم تلاش میکنند در فضای مجازی «نمایش» خوبی داشته باشند.
از طرف دیگر باید دانست که چالش عقاب خونین در شکل خارجی نیز خشونت نمادین را نشان میدهد، اما در ایران باید آن را با پیشزمینههای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ارزیابی کرد.
خشونت ناشی از ناکامی
داوود فتحی| متخصص روانشناسی کودک و نوجوان| برای تبیین اینکه چرا یک چالش ساده در ورود به ایران جنبه خشونتآمیز یافته است باید لایههای مختلف آن را بررسی کرد. نخستین لایه این است که نوجوان برای هویتیابی و همنوایی شروع به تقلید هنجار یا ناهنجار میکند و هرقدر که خطرپذیرتر باشد و بیشتر دیده شود، بهتر است. برخی نوجوانها این تصور را دارند که «برای من اتفاقی نمیافتد». در لایههای بعدی شاید بتوان اختلالهای اجتماعی را هم پیدا کرد، اما چیزی که باید حتما مورد توجه قرار گیرد این است که گرایش به خشونت ناشی از ناکامی است؛ چه ناکامی درونی و ذهنی و چه ناکامی ناشی از محدودیتهای بیرونی و نبود فضای ارتباطی با جامعه و خانواده.
نظر شما